زندگینامه شهید قاسم هرویان

زندیگنامه شهید قاسم هرویان

نام پدر: رجبعلی

تاریخ تولد: 1338/04/09

تاریخ شهادت: 1365/06/11

محل شهادت: حاج عمران

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

شهید قاسم هرویان در سال 1338 در شهر طرقبه متولد شد. سال های اولیه زندگی وی در بازی های کودکانه خلاصه شد. سپس در سال 1345 همانند تمام عاشقان راه علم وارد مدرسه شد و تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. اما به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل نمود و به شغل خیاطی روی آورد. پس از مدتی با تلاش مضاعف در کار خود تبحر پیدا کرد.

شهید قاسم هرویان در سال های قبل از انقلاب با نوحه خوانی و شرکتدر فعالیت های انقلابی در اشاعه فرهنگ اسلام و انقلاب کوشید. پس از پیروزی انقلاب بر مبنای همان عقیده پیشین در راه و خط امام قدم برداشت و با شروع جنگ بین ایران و عراق، از تمام تعلقات دنیوی رهایی یافت و به خاک نورانی جبهه عزیمت نمود.

شهید قاسم هرویان در شهریور ماه سال 1365 در جبهه حاج عمران مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به لقاء الله پیوست.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

فرازی از وصیت نامه شهید حسن قالیباف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

پدر و مادر عزیزیم و ای امت حزب الله؛ از وقتی که فهمیدم شهید خواهم شد و از وقتی که راه شهادت را یافتم، انتظار کشیدم... انتظار... انتظاری بس بی پایان و شما می دانید که سخت ترین چیز انتظار است.

 إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ. اگر من شهید شدم، از شما ای مادرم می خواهم تقوا پیشه کنید و برای زنان طرقبه الگو باشید.

و از شما ای پدرم، همین انتظار را دارم.

خواهرانم از شما می خواهم که زینب وار عمل کنید و پوزه ی منافقین را به خاک بمالید.

و ای برادرانم، مواظب اخلاق و رفتار خود باشید.

و از برادران بسیجی هم می خواهم که جبهه ها را خالی نگذارند و در همه صحنه ها حضور داشته باشند، که اگر راه این شهدا را ادامه ندهند، در پیش خداوند مسئولند.

از مردم و خانواده و اقوام می خوام که مرا حلال کنند.

آری؛ رفتند عده ای از دوستان من. رفتند کسانی مانند انجیری ها، فتحی ها، مرگان ها... رفتند دوستان صمیمی من... رفتند ولی نمی دانم چرا من ماندم... از شما می خواهم که برایم آرزوی شهادت کنید. ان شاء الله شهید خواهم شد و اگر شهید شدم، در غم دوری من هیچ گریه و زاری نکنید، زیرا دشمنان خوشحال خواهند شد.

حال روی سخنم با شما محصلین و دانش آموزان است. راه من را ادامه دهید، درس بخوانید و نگذارید که منافقین دانشگاه ها را پر کنند. شما باید با درس خواندنتان آنچنان سیلی بر آمریکا و شوروی بزنید، که دیگر از جایشان بلند نشوند.

و اما جنگ، جنگ در رأس همه امور است.

وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً به پدر و مادر خویش نیکی کنید.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

رویای حقیقی - خاطره ای از شهید احمد خلیلی طرقبه

احمد شبانگاه در سکوت به خواب رفته بود و در رویای فراق از این دیار غرق گشته بود. ناگهان برادر شهیدش را دید که با چشمانی منتظر به او می نگرد و خالصانه طلب کمک می کند. او می خواهد چه بگوید؟ چیست که اینگونه او را نا آرام کرده است؟ محمود است و می گوید: برادرم "اسلحه من بر زمین مانده. بشتاب و آنرا بردار".

احمد که شور و اشتیاق دیدار برادر او را از خود بیخود کرده بود از خواب برخاست و درست روز بعد عزم رفتن به جبهه را نمود و علی رغم اصرار خواهرش با ذکر این سخن که «باید بروم» رفت و به خیل عاشقان پیوست.

و حال کیست که بیاید و بگوید از راه شهادت طلبانی که با اخلاص رفتند و هیچ ترسی را به وجودشان راه ندادند و با خون خود ارزشها را در دفتر عشق به تصویر کشیدند.

به روایت خواهر شهید

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

سر فصل وصال - خاطره ای از شهید محمد حاجت بیگی

در کنار حوض حیاط خانه نشسته بود و زیبایی و عظمت خداوندگار را در گلها جستجو می کرد و در بین افکار خدایی خود لحظه ای به مادر نگریست و گفت: مادرم اگر من به مقام شهادت برسم برای شما چه اتفاقی می افتد؟

مادر که انقلاب بزرگی تمام روح و جانش را فرا گرفته بود نفس عمیقی کشید و پاسخ داد: پسرم این سخن را هرگز بر زبان جاری نساز. ان شاء الله این مرتبه هم به سلامت بر می گردی و لحظات شیرین زندگی را در کنار هم تجربه می کنیم.

محمد که حالات عجیبی را درونش احساس می کرد و مدام لبیک خدای خویش را از نهاد قلبش می شنید به سوال خویش پاسخ داد: مادرم اگر من شهید شدم شما همچون دیگر مادران شهدا صبر پیشه کن و این بیت را بر زبان آورد و رفت:

سوی میدان می روم مادر خداحافظ          با شهیدان می روم مادر خداحافظ

به روایت خواهر شهید

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید نصرالله انجیری

شهید نصرالله انجیری

نام پدر: عبدالله

تاریخ تولد: 1347/10/08

تاریخ شهادت: 1365/05/26

محل شهادت: حاج عمران

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

در زمستان سال 1347 بود که خانواده انجیری صاحب فرزندی از تبار عشق و طلب شدند و سالها پذیرای کودکی پر شر و شور او بودند تا به هفتمین نزل از عمر خویش رسید. به مدرسه رفت و مشغول رشد و تعالی شد. با پایان تحصیلات ابتدایی به حوزه علمیه رفت تا دریابد کیست؟ و برای چسیت؟

در 10 سالگی به عنوان کوچکترین عضو بسیج شناخته شد و در فعالیتهایی از قبیل نگهبانی شب، مسئولیت اسلحه خانه، حفاظت نماز جمعه و ... به دفاع از ارزش های انقلاب پرداخت و پس از تلاشهای فراوان برای پیوستن به رزمندگان اسلام، سرانجام در سن 17 سالگی لباس رزم بر تن کرده و کار خویش را در گروه تخریب آغاز نمود.

سرانجام در تاریخ 1365/05/26 با انفجار مین و اصابت ترکش عروج عاشقانه خود را آغاز و خاک سرزمین حاج عمران شاهد این سعادت بود که شهید نصرالله انجیری نوجوان، حال بزرگ مرد تاریخ است و نامش همواره بر زبان و قلبها جاری است.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

فرازی از وصیت نامه شهید رضا اباذری

ما به همه دوستان اعلام می کنیم که همگی بدانند که جنگ ما با جبهه کفر صدام، جنگ با صلاح نیست، جنگ معنویت با سلاح است، جنگ ایمان با سلاح است.

ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود...

استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید.

هدفم از آمدن به جبهه این است که هرچه زودتر راه کربلا را باز کنیم و از آنجا به قدس عزیز برویم و برادران فلسطینی را از زیر دست این جنایتکاران اسرائیلی آزاد سازیم.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید رضا اباذری

شهید رضا اباذری

نام پدر: حسین

تاریخ تولد: 1344/07/06

تاریخ شهادت: 1365/02/25

محل شهادت: حاج عمران

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

  

در هفتمین روز از پاییز سال 1344 گل خشبوی رضا شکوفا شد. شهید رضا اباذری در سال 1350 وارد سنگر علم و دانش شد تا عاشقانه به این وظیفه انسانی عمل کند و لحظه ای از آن دریغ نورزید و تحصیلات خود را طی سالیان مختلف ادامه داد و در سال 1362 به دلیل عشق و علاقه خویش به اسلام و ایران از ادامه تحصیل امتناع ورزید و به عضویت سپاه پاسداران درآمد و پس از گذراندن دوران آموزشی عازم میعادگاه مردان دین شد.

شهید رضا اباذری در عملیات پیروزمند بدر شرکت و در تاریخ 1365/02/25 در جبهه حاج عمران به دیگر عاشقان طریق الله پیوست.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها