این کتاب صوتی در پنج جلد برای مخاطبان گروه سنی نوجوان، تهیه شده و به اتفاقات دفاع مقدس از دریچه طنز مینگرد.
برادران مزدور
«هفت، هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ از هر قومیتی. از هر کداممان صدایی می آمد. اصفهانی ناله می کرد. لری، یا حسین می گفت و من هم یک نفس نعره می کشیدم و ننه ننه می گفتم. این طرف ما یکی بود که هم گریه می کرد و هم خنده. مجروح رشتی حکایت مجروح شدن خودشان را اینگونه حکایت می کند که...»
این کتاب صوتی در پنج جلد برای مخاطبان گروه سنی نوجوان، تهیه شده و به اتفاقات دفاع مقدس از دریچه طنز مینگرد.
تاب تاب عباسی
«من، علی و یوسف پسر خاله بودیم. هر سه رفتیم جبهه. این یوسف از این سرتقهای روزگار بود. در روستایی که در آن بودیم دو تا نخل بود که یوسف به ذهنش خورد تاب درست کند و ...»
این کتاب صوتی در پنج جلد برای مخاطبان گروه سنی نوجوان، تهیه شده و به اتفاقات دفاع مقدس از دریچه طنز مینگرد.
دیوانه جبهه
«نگاهی به علی کردم و با افسوس گفتم باز هم خوش به حال تو. من اگر حرفی از جبهه بزنم یا ننم غش می کند و یا بابام رودروایسی را می گذاره کنار و با کمربند می افته به جانم...»
این کتاب صوتی در پنج جلد برای مخاطبان گروه سنی نوجوان، تهیه شده و به اتفاقات دفاع مقدس از دریچه طنز مینگرد.
در جستجوی قهرمان
«آقاجان با خنده ای که ترجمه نوعی از گریه بودگفت: همینمان مانده بود که بروی جبهه. مطمئن باش پایت به آنجا برسد صدام دو دستی به سرش می زند و جنگ تمام می شود...»