«ترکشهای ولگرد» نوشته «داوود امیریان» عنوان مجموعهای 5 جلدی طنزی است که بر اساس خاطرات نویسنده، برای نوجوانان نوشته شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، نوجوانانِ کتاب گریزی که در روزهای اوج زندگی دیجیتال رشد می کنند، هم به مطالعه نیاز دارند و هم به آشنایی با دفاع مقدس.
«داوود امیریان» هر دوی این نیازها را در مجموعه آثارش پاسخ داده است. او با نثر روان ساده اما پخته خود توانسته مخاطبان زیادی را از نوجوانان به آثارش جذب کند.
یک حرکت فرهنگی ماندگار
بخش قابل توجه شور و شوق عید برای کودکان و نوجوانان به عیدی گرفتن است که بسیار هم خوب و قابل درک است. چه بهتر اینکه به جای اسکانس های رنگارنگ و تا نخورده، این بار کتاب عیدی بدهیم.
مجموعه 5 جلدی «ترکشهای ولگرد»، هدیه ماندگار و ارزشمندی است که با توجه به زبان طنز کتاب، جذاب و خواندنی و با توجه به سابقه روشن و موفق نویسنده آن «داوود امیریان»؛ بی شک مورد استقبال خواننده قرار می گیرد و چه بسا قبل از آنکه نوجوانان را جذب کند، مورد توجه مخاطبان بزرگسال قرار بگیرد.
درباره نویسنده
داوود امیریان، نویسنده حوزه خاطره نویسى، ادبیات کودک و نوجوان، رمان، طنز، زندگینامه داستانى شهدا و فیلمنامه نویسى است که مجموعه 5 جلدی «ترکش های ولگرد» را بر اساس خاطرات خودش نوشته است. این مجموعه در صدر پرفروش ترین آثار فروشگاه نشر شاهد در زمستان سال 1389 قرار گرفته است.
درباره کتاب
مجموعه داستان طنز «ترکش های ولگرد» را با موضوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و عناوین "برادران مزدور"، "جاسم رمبو"، "شمر و صدام و یارانش"، "مارادونا در سنگر دشمن" و "داماد فرمانده لشکر"، مخصوص گروه سنی نوجوان نوشته و تدوین کرده است. این مجموعه 5 جلدی برگرفته از خاطرات جبههء نویسنده است که با پرداختی داستانی و طنزی بسیار جذاب، برای نوجوانان نوشته است.
«ترکشهای ولگرد» نوشته داوود امیران در پنج جلد و 3000 نسخه توسط نشر شاهد منتشر شده است.
فایل صوتی این کتاب با گویندگی استاد محمد رضا سرشار، توسط نشر شاهد تولید و در دسترس عموم قرار گرفته است.
موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان نیز فایل صوتی این کتاب را به رایگان جهت دریافت در سایت خود قرار داده است.
همچنین می توانید کتاب صوتی "ترکش های ولگرد" را به صورت کامل، در سایت موسسه خیریه حمزه سیدالشهداء(ع) طرقبه بشنوید و دانلود کنید.
معتمد محله ما
«حکایت پسر شلوغی که برای رفتن به جبهه باید دو نفر از افراد معتمد و خوش نام محله، فرمهای او را پر کنند»
گودزیلای عراقی
«حکایت گروه تخریبی چی که برای خنثی کردن مین عازم خط مقدم می شوند و آنجا با یک عراقی قوی هیکل روبرو می شوند...»
برادران مزدور
«هفت، هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ از هر قومیتی. از هر کداممان صدایی می آمد. اصفهانی ناله می کرد. لری، یا حسین می گفت و من هم یک نفس نعره می کشیدم و ننه ننه می گفتم. این طرف ما یکی بود که هم گریه می کرد و هم خنده. مجروح رشتی حکایت مجروح شدن خودشان را اینگونه حکایت می کند که...»