زندگینامه شهید یوسفعلی زنجانی ثانی

شهید یوسفعلی زنجانی ثانی

نام پدر: رمضانعلی

تاریخ تولد: 1343

تاریخ شهادت: 1363/12/23

محل شهادت: هورالعظیم

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

شهید یوسفعلی زنجانی ثانی در سال 1343 در یکی از روستاهای تربت جام دیده به جهان گشود و در خانواده ای مذهبی رشد و تکامل یافت سپس به مدرسه رفت تا آگاهانه به زیستن بپردازد. وی به تحصیل تا مقطع سوم راهنمایی اکتفا نمود و ترجیحاً به سنگر دیگری که شهادت در راه معبود بود، قدم نهاد.

شهید یوسفعلی زنجانی در بدو پیکار کفر و ایمان، به پایمردان عرصه جهاد پیوست. سرانجام در تاریخ 1363/12/23 در عملیات بدر هورالعظیم به مقام بلند شهادت نائل شد.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید حسن رضایی

نام پدر: محمد ابراهیم

تاریخ تولد: 1336

تاریخ شهادت: 1361/01/02

محل شهادت: شوش

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

  

شهید حسن رضایی در سال 1336 در شهر سرسبز و ییلاقی طرقبه دیده به جهان گشود و سالهای کودکی را در آغوش پر محبت خانواده گذراند و در بهاران علم و دانش به سوی مدرسه رهسپار شد. تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبستان ادامه داد و پس از آن، به دلیل مشکلات اقتصادی از تحصیل باز ماند.

در سال 1357 و پس از تأسیس بسیج، به عضویت این نهاد مقدس درآمد و با شروع جنگ تحمیلی اعتقاد را پشتوانه خود قرار داد و به سوی جبهه ها شتافت.

سرانجام در تاریخ 1361/01/02 در شوش بر اثر اصابت گلوله به قلب مهربانش به شقایق های پَرپَر پیوست.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

عروج عالمانه - خاطره ای از شهید محمود خلیلی طرقبه

همه جا را سکوت فرا گرفته بود و اینک ساعت یک نیمه شب است و تنها ستارگان روشنایی می دهند. من از خواب بیدار شدم و نور اتاق مرا به سوی خود کشاند. درحالیکه به پیش می رفتم در اتاق را گشودم و برادرم را یافتم که در حال مطالعه کتب اسلامی بود. گویا این کتب را دگربار مورد بررسی قرار می داد.

از او سوال کردم: چرا تا این لحظه بیدار هستی و استراحت نمی کنی؟

ایشان در جواب من گفت: این آخرین باری است که من این کتابها را مطالعه می کنم. بگذار دانش خویش را بیفزایم تا اینکه آرمان و آرزوی خواندن آنها بر دل و جانم نماند.

و آنها عالمانه در وادی عشق و طلب قدم نهادند؛ آنچنان که پیامبر بزرگ اسلام(ص) می فرمایند: اطلبوا العلم من المهد الی الحد...

به روایت خواهر شهید

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

فرازی از وصیتنامه شهید محمود خلیلی طرقبه

... و اکنون با کوله باری از گناه و افراط و تقصیر و ظن به سوی پروردگار در پروازیم.

شهادت کمال راه انسانی است. از آن روز که بر یگانگی خداوند قادر و منان آگاهی یافتیم؛ از آن زمان عدالت، قیامت، رسالت و امامت را به خاطر سپردیم و حرکت همیشگی را آغاز نمودیم، از آن روز که بر بودن مرگ به یقین رسیدیم، از کشته شدن بی باک و بر صبر و استقامت و علم افزودیم و آنگاه با معشوق خویش پیمان وفاداری بستیم.

خداوند را شکر که در مسائل محیط شهرم توانستم حق را بپذیرم و از باطل بگریزم. الحمدلله اگر خطا رفتم، سعی در جبران آن داشتم. لطف خدا امروز شامل حال تمامی امت اسلام شده و حرکت ها طوری است که نباید در راه جا بزنیم یا عقب گرد نماییم.

برادرانم! فردا کشور اسلامی شما را می پوید و خط از شما می جوید. عاشقانه درس بخوانید، آگاهانه عمل کنید. با هم بیاموزید و با هم مانوس شوید که شریعت از علم خارج نیست و هیچ کجا علم خلاف شریعت عمل نخواهد کرد.

 

منبع: برگرفته از کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید محمود خلیلی طرقبه

شهید محمو خلیلی طرقبه

نام پدر: علی اکبر

تاریخ تولد: 1343/08/08

تاریخ شهادت: 1362/12/05

محل شهادت: هورالهویزه

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

پاسدار اسلام و معلم سختکوش محمود خلیلی در یکی از روزهای بهمن 1343 مصادف با ماه مبارک رمضان پا به عرصه وجود نهاد و در خانواده ای مذهبی و نسبتاً متوسط دوران طفولیت و تربیتی خود را گذراند. در هفتمین سال عمرش پای به مدرسه نهاد تا الفبای علم را بیاموزد و با پشتکار و اتکای به خداوند، سالهای تحصیل را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت. در این دوران نزد معلمان، محصلی نجیب و شاگردی ممتاز و نمونه بود و در کنار تحصیل با شرکت در جلسات مذهبی به خودسازی می پرداخت. در کار کشاورزی به خانواده خویش کمک می کرد و در دوران انقلاب پا به پای سایر امت به پاخواسته و بدون گرایش به هیچ تشکیلاتی پای در عرصه مبارزه گذاشت.

پس از اخذ دیپلم و موفقیت در کنکور در دانشگاه کرمان در رشته مهندسی پذیرفته شد و با شروع جنگ تحمیلی مانند سایر سربازان اسلام به میدانگاه عاشقان عزیمت نمود.

ایشان چهار مرتبه به جبهه رفت و سرانجام در آخرین اعزام از طریق بسیج کرمان به طور داوطلبانه پس از 45 روز ایثار و مقاومت و به هلاکت رساندن شماری از بعثیان در منطقه هورالهویزه در عملیات خیبر دعوت حق را لبیک و در تاریخ 1362/12/05 به سوی معبود خویش پر کشید و نامش را برای همیشه در صفحه تاریخ بر جای گذاشت و پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

رویای حقیقی - خاطره ای از شهید احمد خلیلی طرقبه

احمد شبانگاه در سکوت به خواب رفته بود و در رویای فراق از این دیار غرق گشته بود. ناگهان برادر شهیدش را دید که با چشمانی منتظر به او می نگرد و خالصانه طلب کمک می کند. او می خواهد چه بگوید؟ چیست که اینگونه او را نا آرام کرده است؟ محمود است و می گوید: برادرم "اسلحه من بر زمین مانده. بشتاب و آنرا بردار".

احمد که شور و اشتیاق دیدار برادر او را از خود بیخود کرده بود از خواب برخاست و درست روز بعد عزم رفتن به جبهه را نمود و علی رغم اصرار خواهرش با ذکر این سخن که «باید بروم» رفت و به خیل عاشقان پیوست.

و حال کیست که بیاید و بگوید از راه شهادت طلبانی که با اخلاص رفتند و هیچ ترسی را به وجودشان راه ندادند و با خون خود ارزشها را در دفتر عشق به تصویر کشیدند.

به روایت خواهر شهید

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید نصرالله انجیری

شهید نصرالله انجیری

نام پدر: عبدالله

تاریخ تولد: 1347/10/08

تاریخ شهادت: 1365/05/26

محل شهادت: حاج عمران

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

در زمستان سال 1347 بود که خانواده انجیری صاحب فرزندی از تبار عشق و طلب شدند و سالها پذیرای کودکی پر شر و شور او بودند تا به هفتمین نزل از عمر خویش رسید. به مدرسه رفت و مشغول رشد و تعالی شد. با پایان تحصیلات ابتدایی به حوزه علمیه رفت تا دریابد کیست؟ و برای چسیت؟

در 10 سالگی به عنوان کوچکترین عضو بسیج شناخته شد و در فعالیتهایی از قبیل نگهبانی شب، مسئولیت اسلحه خانه، حفاظت نماز جمعه و ... به دفاع از ارزش های انقلاب پرداخت و پس از تلاشهای فراوان برای پیوستن به رزمندگان اسلام، سرانجام در سن 17 سالگی لباس رزم بر تن کرده و کار خویش را در گروه تخریب آغاز نمود.

سرانجام در تاریخ 1365/05/26 با انفجار مین و اصابت ترکش عروج عاشقانه خود را آغاز و خاک سرزمین حاج عمران شاهد این سعادت بود که شهید نصرالله انجیری نوجوان، حال بزرگ مرد تاریخ است و نامش همواره بر زبان و قلبها جاری است.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

حمل مجروح - خاطره ای از شهید حسن اصغری طرقبه

شهید علاقه شدیدی به جبهه داشت و هنگامیکه بزرگتر شد این احساس فزونی یافت. ایشان در زمان حضور در جبهه بسیار خوش اخلاق بوده و همواره قوت قلبی برای هرزمانش به شمار می رفت.

شهید حسن اصغری در یکی از عملیاتها، یک تن از مجروحین که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود را به صورت سینه خیز در مسافتی حدود 5 کیلومتر به امدادگران می رساند تا مورد معالجه قرار گیرد. هنگامیکه حسن شهید شد، همین همرزم که مورد لطف او قرار گرفته بود به مراسم آمد و اینگونه سخن گفت: اگر حسن نبود، من هم شهید شده بودم.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زندگینامه شهید حسن اصغری طرقبه

شهید حسن اصغری طرقبه

نام پدر: قدیر

تاریخ تولد: 1337/10/10

تاریخ شهادت: 1361/01/07

محل شهادت: شوش

محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

 

شهید حسن اصغری در دیماه سال 1337 در طرقبه متولد شد و تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و به علت پاره ای از مشکلات تحصیل را رها کرد و به شغل خیاطی مشغول شد.

این شهید بزرگوار از همان ابتدا به نماز اول وقت و تلاوت قرآن اهتمام ویژه ای داشت و توجه به شئونات اخلاقی از مشخصات بارز شهید بود. وی فردی بسیار مهربان و حمایت کننده برای خانواده خویش به حساب می آمد. پس از پیروزی انقلاب و در بدو شروع جنگ تحمیلی به خدمت سربازی رفت و این روزنه ای برای ورود ایشان به جبهه بود و پس از شرکت در چند عملیات، در عملیات فتح المبین جبهه شوش شرکت کرد و پس از کمک به مجروحان بسیار در اواخر عملیات توسط تک تیراندازان دشمن هدف گلوله قرار گرفت و تیر از پشت سر ایشان اصابت نموده و به آرزوی دیرینه و رویای عاشقانه خود که همان شهادت در راه معشوق است نائل شد.

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها

 

زیستن و ماندن - خاطره ای از شهید مجید اسماعیلی طرقبه

زیستن و ماندن

عملیات به پایان رسیده بود و همه در پادگان ابوذر منتظر شنیدن نام خود و گرفتن برگه ترخیص بودند. ناگهان صدایی، تمام افراد حاضر در جلسه را به سکوت وا داشت. صدای کیست؟ کدامین نوا اینچنین همه را متوجه خود کرده است؟ آری شهید مجید اسماعیلی بود که با لحنی آرام رو به رزمندگان کرد و گفت: دوستان من مراقب باشید تظاهر دنیا فریبتان ندهد و شما را در پشت جبهه ها منفعل نکند. زیرا که شما آمده اید و تمام ذرات خاک نورانی جبهه را درک کرده اید. هر کجای این مرز و بوم که باشید باز هم ایرانی هستید. به سوی جبهه ها بشتابید و در خط مقدم همچون سرباز امام زمان(عج) مشغول آفرینش روزهای شیرین و پرطراوت پیروزی باشید.

به روایت همرزم شهید

 

منبع: کتاب لاله های سرخ کوهستان / نویسنده: زهرا زحمت کش / ویراستار: قاسم رفیعا / ناشر: نشر ستاره ها